... آیا به حقیقت راه داریم (2)؟ یقینی بودن تصدیق منافاتی با اجمال و ابهام در تصورات ندارد. معرفت تصوری ذومراتب و ذووجوه است. مثلا یقین داریم که انسان موجود است، اما با این حال ممکن است درباره چیستی انسان ابهامات بسیاری داشته باشیم و دیدگاه های متنوعی وجود داشته باشد. بالاتر از این، خداباوران یقین به وجود خدا دارند اما حقیقت و ذات خدا بر احدی معلوم نیست. هستی بسیاری از چیزها آشکار و یقینی است، اما چیستی آنها مبهم است. پس معرفت مطلق تصدیقی با معرفت نسبی تصوری قابل جمع است. علم ما هم از نظر کمیت محدود است و هم از نظر کیفیت ضعیف است. علم ما اندک و من وراء حجاب است. بسیاری از دانسته های ما آمیخته به خطا است. بعضی علم های ما علم نُما و جهل و برساخت ذهن ماست. إِنۡ هِيَ إِلَّآ أَسۡمَآءٞ سَمَّيۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُكُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٍۚ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَمَا تَهۡوَى ٱلۡأَنفُسُ (النجم/23). بااین حال استعداد و امکان رشد و توسعه معرفت را داریم و همیشه باید برای تحصیل آن بکوشیم و برای رسیدن به معرفت حقیقی در قد و قواره وجودمان امیدوار باشیم. نتیجه این نوع معرفت شناسی تواضع معرفتی است، نه شکاکیت و لاادری گری (agnosticism). اعتقاد به وحی و ضرورت پیروی از دین حق برای رسیدن به رستگاری و سعادت، برای همین است که نظام های فکری بشری، محدود هستند و مصون از خطا نیستند؛ لذا نمی توان صرفا با اتکا به یافته های بشری به سعادت نهایی رسید. گرچه اصل حقانیت دین و اصول کلی آن را باید با عقل احراز کرد، اما پس از این خطوط کلی، تعلیمات تفصیلی دینِ حق راه سعادت را به ما نشان می دهد. بنا بر این از نگاه دینی برای نیل به سعادت تنها اتکای به عقل و تجربۀ بشری کافی نیست، بلکه همراهی عقل و وحی و امداد عقل به وحی لازم است. وحی به کمک عقل می آید تا خلأ معرفتی بشر را جبران کند. وظیفۀ معرفتی ما استفاده حداکثری از نور عقل و چراغ وحی است. http://eitaa.com/dreshkevari