مأموریت الهی سقراط حکیم سقراط مدعی است از جوانی پیام‌هایی غیبی دریافت می‌کرده که او را از ارتکاب کارهای پست باز می‌داشته است. گویند خلسه و جذبهٔ بسیار بر او عارض می‌شد. از سخنانش بر می‌آید که وی برای خود نوعی مأموریت الهی قائل بود. در دفاعیه‌اش در دادگاه می‌گوید پیامی الهی دارد که باید به مردم برساند: آتنیان، شما را دوست دارم و محترم می‌شمارم، ولی فرمان خدا را محترم‌تر از فرمان شما می‌دانم؛ ازاین‌رو تا جان در بدن دارم، از جست‌وجوی دانش و آگاه ساختن شما به آنچه باید بدانید، دست بر نخواهم داشت و هر گاه یکی از شما را ببینم، به عادت پیشین خواهم گفت: ای مرد، با آنکه اهل آتن هستی، یعنی شهری که به دانش و نیرو مشهورترین شهر جهان است، چگونه شرم نداری از اینکه شب و روز در اندیشهٔ سیم و زر و شهرت و جاه باشی، ولی در راه دانش و بهتر ساختن روح خود گامی بر نداری؟ توجه به خُلق نیکو، زهد، حالات معنوی و بی‌اعتنایی به مرگ از یک‌سو، و حکمت اخلاقی و الهی از سوی‌ دیگر موجب شده است برخی برای او نوعی نبوت قائل شوند. در هر صورت، اگر آنچه در آپولوژی از دفاعیات سقراط آمده است، متن یا مضمون سخنان خود سقراط باشد، بی‌شک باید او را مردی الهی شمرد. شنیدن پیام الهی، کوشش خالصانه برای انجام وظیفهٔ الهی، هراس نداشتن از مرگ در قبال انجام وظیفه، بی‌رغبتی به دنیا و تعلیم و خیرخواهی بی‌مزد و منت مردم، پایبندی نامشروط به حقیقت و عدالت، و حفظ عزت و آزادگی به قیمت از دست دادن جان، برخی از ویژگی‌های سقراط است که دفاعیهٔ او آشکارا حکایت از آن دارد. تأمل در مجموع سخنان منتسب به سقراط جای تردید باقی نمی‌گذارد که وی اعتقادی راسخ به حیات پس از مرگ داشت. وی چهار برهان بر جاودانگی روح اقامه می‌کند. سقراط حاضر نمی‌شود برای گریز از مرگ تن به خواری دهد و بخشش بخواهد: نه هنگام دفاع از خود آماده بودم برای گریز از خطر به کاری پست تن در دهم و نه اکنون از آنچه کرده و گفته‌ام، پشیمانم؛ بلکه مردن پس از آن دفاع را از زندگی با استرحام و زاری برتر می‌شمارم؛ زیرا سزاوار نمی‌دانم که آدمی چه در دادگاه و چه در میدان جنگ از چنگال مرگ به آغوش ننگ بگریزد. برگرفته از کتاب: درآمدی بر تاریخ فلسفه غرب (جلد اول) نوشته محمد فنائی https://eitaa.com/dreshkevari