سلام... با سپاس از بیانات شیوای جنابعالی با موضوع تفکر فلسفی و زیست عقلانی. اما سوالی دارم و آن اینکه زیستن با اندیشه و خرد ورزانه که در قرآن نیز کرارا با تعابیری همچون افلا یعقلون و ... تاکید شده چگونه با تعالیم اهل عرفان و تصوف که نظر تحقیرانه نسبت به عقل دارند و مریدان را برخلاف آموزه های قرآنی از جمله ربنا انا اطعنا سادتنا و کبرائنا فاضلونا السبیلا به تقلید و پیروی محض از مرشد، خلیفه،پیر و.. فرا می خوانند و نقش مرید را در برابر مراد کالمیت بین یدی الغسال می دانند سازگار و قابل جمع است. سخنانی مثل: عقل را باشد عصا یعنی که من اعماستم (مولوی) به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزلها (حافظ) شیخ مذهب ما عقل را گنه دانست (عطار) تاویل مذموم آن است که از راه فکر و ظن و عقل حاصل آید (ابن عربی) پیر من و مراد من درد من و دوای من فاش بگویم این سخن شمس من و خدای من (مولوی) از قزوین پاسخ را می توانید در فایل صوتی زیر بشنوید. 👇