اصل دوم در جمهوري اسلامي، نظامي است بر پايه ايمان به: 1 ‌ـ‌ خداي يكتا (لااِلهَ اِلااللّه) و اختصاص حاكميت و تشريع به او و لزو‌م تسليم در برابر امر او. 2 ‌ـ‌ و‌حي الهي و نقش بنيادي آن در بيان قوانين. 3 ‌ـ‌ معاد و نقش سازندة آن در سير تكاملي انسان به سوي خدا. 4 ‌ـ‌ عدل خدا در خلقت و تشريع. 5 ‌ـ‌ امامت و رهبري مستمر و نقش اساسي آن در تداو‌م انقلاب اسلام. 6 ‌ـ‌ كرامت و ارزش و‌الاي انسان و آزادي توام با مسؤو‌ليت او در برابر خدا، كه از راه: الف ‌ـ‌ اجتهاد مستمر فقهاي جامع‌الشرايط براساس كتاب و سنت معصومين سلامُ اللّهِ عَلَيْهِم اَجْمَعين، ب ‌ـ‌ استفاده از علوم و فنون و تجارب پيشرفته بشري و تلاش در پيشبرد آنها. ج ‌ـ‌ نفي هر گونه ستم‌گري و ستم‌كشي و سلطه‌گري و سلطه‌پذيري، قسط و عدل و استقلال سياسي و اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي و همبستگي ملي را تا‌مين مي‌كند. ✅ عموم قوانین اساسی در دنیا، معمولاً پایه‌های نظری و اصول فکری خود را بر اساس جهان‌بینی و انسان‌شناسی خاص خود در همان ابتدای قانون اساسی ذکر می‌کنند؛ محتوای قانون اساسی از این موازین و پایه‌ها تغذیه و ارتزاق می‌کند. ✅ یک جامعه اسلامی احتیاج دارد که اصول بنیادین آن مکتب و دین مورد قبول مردم را در خود بگنجاند ✅ اعتقاد به معاد، چون نگاه به زندگی و خلقت را از بنیاد تغییر می‌دهد، در نظام حقوقی و سیاسی نیز منشأ اثر است. از جمله هم در تعریف نیازمندی های انسان‌ها و جامعه؛ هم در تعیین تکالیف حکومت نسبت به ابعاد معنوی انسان‌ها و نیز در مسوولیت پذیری دست‌اندرکاران حکومتی ✅ همبستگی ملی در یک جامعه اسلامی یعنی پیوند درونی آحاد جامعه مبتنی بر وحدت و برادری دینی ایجاد و تقویت می‌شود. ناسیونالیسم و نژادپرستی در قانون اساسی یک جامعه مسلمان جایگاهی ندارد. @drhamednikoonahad