آقای آقای در همه جا هست. وقتی به دستگاه‌های دولتی می‌روید در آنجا حضور دارد. به میان مردم میرویم می‌بینیم آنجا هم حضور دارد. در بین جریانات سیاسی می‌رویم، می‌بینیم آنجا هم حضور دارد. اما فقط زینت المجالس است. این آقای خیلی مستضعف هست. نه اینکه فقیر باشد؛ نه نه اتفاقا خیلی هم غنی و مایه‌دار است. بخاطر همین مایه‌داری‌اش هست که مورد توجه همگان است. یک جریان سیاسی تلاش می‌کند او را در کنار خودش داشته باشد اما بی‌هویتش کند؛ جریان دیگر فقط تعریفش می‌کند و برای بیماریش گریه می‌کند و نه مداوا. به اسم او مراسم و مجلس بر پا می‌کنند اما تنها کسی که اسمش را نمی‌برند و برایش کاری نمی‌کنند همین آقا خودمان هست. اخیرا مجلسی برپا شد که عمده شرکت کنندگانش بر و بچ‌های مثبت بودند که قبلا همگی سنگ آقا را به سینه میزدند، من خوش خیال هم گفتم نه دیگه،اینها جدی هستند و یک حال درست حسابی به این مخلوق مستضعف میدند، اما هر چه نگاه کردم دیدم خبری نشد که نشد. نه تنها در صدر مجلس قرارش ندادند بلکه اصلا آدم هم حسابش نکردند. امروز مجلس اسم همه را خواند بجز این . است حتی میان طرفدارانش