✅ادامه👆👆 🔴 آغاز کننده جنگ دوم، حاکمیت ایران بود نه فقیهان و عالمان. عباس میرزا از علما کمک خواست و علما اجابت کردند. در جنگ دوم، جهاد و جنگ از سوی ایران واقع بینانه و مبتنی بر ارزیابی توان ملی و در پاسخ به کارهای ایذایی روسیه در مرزها بود. از این رو ایران در سال نخست توانست همه سرزمینهای از دست رفته در گلستان را آزاد کند. اما در نهایت در سال دوم و پایانی، به خاطر خیانت سیستماتیک دولتمردان و نفوذ روسیه و انگلیس در حاکمیت ایران شکست خورد و به ترکمانچای تن داد. نقش انگلیس در این میان و جاسوسان آن از قبیل ایلچی که تا آخر عمر از انگلیس حقوق دریافت کرده و وراثش نیز چنین بودند، آشکار است. ایلچی در زمان جنگ اول، رئیس تیم مذاکره کننده و در جنگ دوم وزیر خارجه بود و عملا سفیر انگلیس در تهران بود. او برادرزاده کلانتر بود و با قتل عام خانواده یهودی الاصل کلانتر توسط فتحعلی شاه جان سالم به در برده و به هند رفته و تحت تعلیم سرویس جاسوسی کمپانی هند شرقی به ایران بازگشته بود. 🔵روسیه به دلیل کودتای تزار الکساندر (فراماسون) علیه پدرش و با حمایت انگلیس، عملا در خدمت انگلیس بود. انگلیس برای منع دخالتهای ایران در افغانستان و هند، روسیه را وارد جنگ با ایران کرد. با تهدید ناپلئون، جنگ اول را خاتمه داده تا از روسیه علیه فرانسه بهره ببرد. با اتمام کار فرانسه، مجددا جنگ بین ایران و روسیه را رقم زد تا هر دو را از اعمال نفوذ در مرزهای غربی هند دور کند. 🔴 جدایی هرات از ایران نیز توسط شبکه فراماسونی و نفوذیهایی مانند آقاخان نوری انجام شد. مثلا در جنگ دوم که آقاخان نوری وزیر جنگ بود، خیانت او برای آغاسی صدراعظم روشن شد و آغاسی او را زندانی کرد. او در جنگ دوم، مخالف جنگ با انگلیس بود و در لشگرکشی ایران به هرات، مدعی بود که جنگ خوب نیست و با همکاری سفیر لندن در تهران، قضیه را از طریق مذاکره فیصله می دهد. لکن با رسیدن نیروی نظامی انگلیس به مرزهای جنوب ایران، یکباره تغییر موضع داده و گفت باید بجنگیم. او با اتلاف وقت، منتظر بود تا انگلیس خود را آماده کند و جنوب ایران را تهدید کند. تا اینکه نیروی محمدشاه برای جلوگیری از تداوم حمله انگلیس به جنوب، مجبور شد از هرات عقب نشینی کند. در زمان جنگ سوم با اعمال نفوذ پیچیده به نخست وزیری رسید. ناصرالدین شاه بعدها به خیانت و خطرات آقاخان پی برد اما بسیار دیر شده بود. در مذاکرات متعاقب جنگ سوم نیز(دوره ناصری)، فرخ خان که فراماسون و از نخستین روشنفکران غرب گرا بود، به جای مذاکره در پاریس در معیت ملکم خان، عضو لژ فراماسون شد و هرات را واگذار کرد. جالب اینکه ناصرالدین شاه در جنگ سوم هرات را گرفته بود اما به دلیل خیانت و همکاری تام آقاخان نوری با سفیر انگلیس و ورود نیروهای انگلیس به جنوب و اتلاف وقت از طریق مذاکره، هرات را از دست داد. 🔵 روشنفکری ایران عمدتا دست آموز و مقلد انگلیس بودند. مثلا آنها از جمله محمد علی فروغی و تقی زاده در عهد مشروطه، آزادی خواه بودند اما با روی کارامدن رضاخان، طرفدار استبداد منور شدند. چون هر دو فراماسون و تابع لندن بودند. روشنفکری هیچ اعتراضی به استبداد رضاخانی نکرد.  🔴 شیخ فضل الله نوری از پیشگامان نهضت مشروطه و معتمد علمای نجف در تهران بود و در همه تجمعات در صف اول بود. اما بعد از روند حرکت مشروطه و احاطه آن توسط شبکه فراماسونری، مسیر خود را تغییر داده و  با آن مخالفت کرد. دعوای او با آزادی نبود. دعوای او با غرب گرایی بود. او معتقد بود مشروطه ایرانی باید درونزا و برآمده از عصبیت ایرانی اسلامی باشد. اما روشنفکران می کوشیدند او را طرفدار استبداد و مخالف آزادی معرفی(Framing) کنند در حالیکه  شیخ می گفت من طرفدار اسلام و وطن و مخالف غرب و استعمار هستم و دوگانه اسلام- غرب گرایی و استعمار ؛ و دوگانه اسلام مشروطه- غرب را جریان سازی می کرد. مواجهه شیخ با روشنفکران و اعضای انجمن باغ میکده و مجمع آدمیت، نماد روشن و ظریف بازی گفتمانی و تصویرسازی پیچیده  است. قاعدتا وی سلطنت سلطان مستبد شیعه را به مانند بسیاری از علمای شیعی عهد قاجار به استعمار ترجیح می داد. چون قاطبه علما معتقد بودند باید با سلطنت و حتی شخصیت مستبدی مانند عین الدوله در مقابل استعمار کنار آمد. زیرا او گرچه مستبد است اما بی دین و نوکر اجنبی نیست. اینها یک مکانسیم اجتهادی قابل ملاحظه ای را به عنوان میراثی شگرف به یادگار گذاشته است. امام خمینی(ره) بر سکوی این میراث نشسته بود. ادامه👇👇 http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi