متن یادداشتی که اخیرا به سفارش سازمان ملی بهره وری برای ارائه به اعضای محترم هیات دولت تهیه شده است (با اندکی ویرایش):
زمان لازم برای مطالعه: ۳ دقیقه
در حال حاضر مصرف روزانه بنزین در ایران بیش از ۱۰۰ میلیون لیتر است که بیش از یکسوم آن، در هشت کلانشهری مصرف میشود که با معضل جدی ترافیک مواجه هستند. این در حالی است که هزینه تمامشده هر لیتر بنزین برای دولت با احتساب قیمت امروز دلار و فوب خلیجفارس، حدود ۳۰ هزار تومان است یعنی دولت روی هر لیتر بنزین، بیش از ۲۵ هزار تومان سوبسید میدهد. حال با فرض اینکه از حدود ۳۵ میلیون لیتری که مصرف روزانه بنزین در کلانشهرهاست، یکسوم آن در ترافیک این شهرهای بزرگ سوزانده شود، آنگاه میتوان چنین مدعی شد که دولت روزانه حدود ۳۵۰ میلیارد تومان صرفا برای سوزاندن بنزین در ترافیک کلانشهرها هزینه میکند!
با این حساب، دولت سالیانه بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار میلیارد تومان فقط برای دودشدن بنزین در ترافیک هشت کلانشهر کشور سوبسید پرداخت میکند! یعنی ۲ تا ۳ برابر کل بودجه شهرداری تهران در سالجاری!
دلیل اصلی این هزینه سنگین نیز ترافیک جدی در این کلانشهرهاست که البته این ترافیک، خود از یک سو، نتیجه اشتباهات ما در نظام شهرسازی کشور و تراکمفروشیها و بارگذاریهای مازادی است که طی دهههای گذشته بهتدریج انجام شده است و از سوی دیگر، عدم سرمایهگذاری مناسب برای توسعه حملونقل عمومی است.
این اتلاف انرژی، فقط بخشی از هزینههای پنهان این نوع مدیریت شهرهاست و بسیاری از هزینههای پنهان دیگر نظیر افزایش سرانه جرم و آسیبهای اجتماعی و زیستمحیطی و ... را هم میتوان به این نوع هزینهها افزود، زیرا طبق پژوهشهای مختلف، میان تراکمافزایی و افزایش این نوع آسیبها، رابطه معناداری وجود دارد.
بهعنوان نمونه، یکی از هزینههای پنهان این نوع تراکمافزایی و توسعه عمودی شهرها، انباشت آلودگی هوا بهدلیل ممانعت برجها از گردش طبیعی هواست. بهنحوی که طبق تحقیقات معتبر، امروزه گلباد کلانشهر تهران نسبت به چند دهه قبل به کلی تغییر یافته است. برای مثال، کریدور هوای شمال به جنوب در این کلانشهر که یکی از محورهای اصلی وزش باد تا چند دهه قبل بوده است، اکنون تقریبا به کلی از بین رفته است.
آیا میتوان پذیرفت که این انسداد گردش طبیعی هوا، صرفاً به دلیل تغییرات اقلیمی بوده و برجسازیها و بلندمرتبهسازیهای شمال شهر، هیچ نقشی در این خصوص نداشته است؟! پاسخ پژوهشهای معتبر به این سؤال، منفی است.
با استناد به گزارش ایستگاه های هواشناسی در سطح شهر تهران، طی ۶۰ سال اخیر (یعنی پس از شروع توسعه عمودی در شهر تهران) سرعت وزش بادهای غربی و شمال- جنوب که از بادهای مهم تهران است، همواره روند نزولی داشته است به نحوی که میانگین سرعت وزش این بادها در ۱۰ سال اخیر، تا یک متر بر ثانیه کاهش را نشان می دهد؛ همچنین با استناد به گرافهای بهدست آمده از ایستگاههای هواشناسی مهرآباد، جریان باد در شمال تهران طی سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۴ در مقایسه با دوره زمانی ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۴، به شدت کاهش پیدا کرده است.
پس لازم است، این روزها که دائماً کلانشهرهای ما بهدلیل آلودگی هوا تعطیل میشوند این سوالات را با صدای بلندتر بپرسیم که هزینه پنهان هر روز تعطیلی مدارس، ادارات، صنعت و غیره برای کشور چقدر است؟ آیا درآمدزایی از محل تراکمفروشی و بلندمرتبهسازی میتواند همه این هزینههای پنهان فراوان را پوشش دهد؟ تداوم سیاستهای اشتباه شهرسازی و تراکمافزایی روزافزون در کلانشهرهایی که ظرفیت اکولوژیک لازم برای این بارگذاریهای مازاد را ندارند چقدر توجیه دارد؟!
آیا بهتر نیست برای بهرهوری بیشتر و جلوگیری از هدررفت بیش از پیش منابع، روند تراکمافزایی و توسعه عمودی کلانشهرها که علاوه بر افزایش ترافیک و آسیبهای اجتماعی و زیستمحیطی و... ، هیچ نسبتی با سبک زندگی اسلامی- ایرانی نیز ندارد را متوقف کنیم؟!
البته این موضوع الزاماتی دارد که از مهمترین آنها، اولاً بازنگری اساسی در نحوه تأمین مالی شهرداریهاست، زیرا هماکنون حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد بودجه شهرداریهای کلانشهرها از محل عوارض ساختوساز تأمین میشود، بنابراین بدیهی است که مدیران شهری ترجیح بدهند برای کسب درآمد بیشتر، به این تراکمافزاییها دامن بزنند. ثانیا باید به راهبردهای آمایش سرزمین در مقیاس ملی پایبند بود تا بتوان با توزیع عادلانه امکانات و مقدورات کشور، جلو تمرکزگراییِ بیش از این در کلانشهرهایی (بهویژه تهران) که ظرفیت بُرد اکولوژیک آنها تکمیل شده است را گرفت.
@baladetayyeb