📌حضور رهبر جامعه در خط مقدم جنگ⁉️ امام علی علیه السلام در دوران خلیفه دوم مشاور مهم وگرهگشای بسیاری از مشکلات سیاسی وعلمی واجتماعی خلیفه بود. اینک به یک نمونه از مواردی که خلیفه دوم از فکر امام در مسائل نظامی استفاده کرده است ، اشاره می کنیم : درسال چهارده هجری در سرزمین «قادسیه» نبرد سختی میان سپاه اسلام ونظامیان ایران رخ داد که سرانجام فتح وپیروزی از آنِ مسلمانان گردید و «رستم فَرّخ زاد» فرمانده کل قوای ایران با گروهی به قتل رسید. با این پیروزی ، سراسر عراق زیر پوشش نفوذ سیاسی ونظامی اسلام در آمد و «مدائن» که مقرّ حکومت سلاطین ساسانی بود ، در تصرف مسلمانان قرار گرفت وسران سپاه ایران به داخل کشور عقب نشینی کردند. مشاوران وسران نظامی ایران بیم آن داشتند که سپاه اسلام کم کم پیشروی کند وسراسر کشور را به تصرف خود در آورد. برای مقابله با چنین حمله خطرناکی ، «یزدگرد» پادشاه ایران ، سپاهی یکصد وپنجاه هزار نفری به فرماندهی «فیروزان» ترتیب داد تا جلو هر نوع حمله ناگهانی را بگیرد وحتی در صورت مساعد بودن وضع ، دست به حمله تهاجمی بزند. «سعد وقّاص» ، فرمانده کل قوای اسلام (وبه نقلی «عمار یاسر» که حکومت کوفه را در اختیار داشت) ، نامه‌ای به عمر نوشت وخلیفه را از تحریک‌های دشمن آگاه ساخت وافزود : سپاه کوفه ، آماده اند که نبرد را آغاز کنند وپیش از آن که دشمن شروع به جنگ کند ، آنان برای ارعاب دشمن دست به حمله زنند. خلیفه به مسجد رفت ، سران صحابه را جمع کرد وآنان را از تصمیم خود مبنی بر این که می‌خواهد مدینه را ترک گوید ودر منطقه‌ای میان بصره وکوفه فرود آید ، واز آن نقطه رهبری سپاه را به دست بگیرد ، آگاه ساخت. در این موقع «طلحه» برخاست وخلیفه را بر این کار تشویق کرد وسخنانی گفت که بوی تملّق وچاپلوسی به خوبی از آن استشمام می‌شد. پس از او «عثمان» برخاست ونه تنها خلیفه را به ترک مدینه تشویق کرد ، بلکه افزود : به سپاه شام ویمن بنویس که همگی منطقه خود را ترک کنند وبه تو بپیوندند و تو با این جمع انبوه بتوانی با دشمن رو به رو شوی. در این موقع «امیرمؤمنان عليه‌السلام» برخاست وفرمود : پیروزی وشکست این امر (اسلام) بستگی به فزونی خود وکمی جمعیت نداشته است ، این دین خدا ست که آن را پیروز ساخت وسپاه اوست که خود آن را آماده ویاری کرد تا آن که به آن جا که باید برسد ، رسید وبه هرجا که باید طلوع بکند ، طلوع کرد. از ناحیه خداوند به ما وعده پیروزی داده شده است ، ومی دانیم که خداوند به وعده خود جامه عمل پوشانیده وسپاه خویش را یاری خواهد کرد. موقعیت زمام دار ، همچون رشته مهره ها است که آن ها را گرد آورده به هم پیوند می دهد. اگر رشته از هم بگسلد ، مهره ها پراکنده می شوند وسپس هرگز نمی توان آن ها را جمع آوری کرده واز نو نظام بخشید امروز ، اگرچه عرب از نظر تعداد ، کم است ، اما با نیروی اسلام ، فراوان ودر پرتو اجتماع واتحاد وهماهنگی ، عزیز ونیرومند است. بنابر این تو (خلیفه) همچون محور سنگ آسیاب ، جامعه را بهوسیله مسلمانان به گردش در آور ، وبا همکاری آنان در نبرد ، آتش جنگ را برای دشمنان شعلهور ساز ، زیرا اگر شخصاً از این سرزمین خارج شوی ، عرب از اطراف واکناف ، سر از زیر بار فرمانت بیرون خواهد برد ، وآن گاه آن چه پشت سرگذاشته ای ، مهم تر از آن خواهد بود که در پیش رو داری. اگر فردا چشم عجم ها بر تو افتاد ، خواهند گفت : این اساس وریشه (رهبر) عرب است ، اگر ریشه این درخت را قطع کنید ، راحت می شوید ، واین فکر ، آنان را در مبارزه با تو وطمع در نابودی تو حریص تر وسرسخت تر خواهد ساخت. اما این که گفتی آنان برای جنگ با مسلمانان آماده می شوند واز این موضوع نگرانی ، بدان که خداوند بیش از تو این کار را ناخوش دارد واو برتغییر آن چه نمی پسندد ، تواناتر است. اما این که به فزونی تعداد سربازان دشمن اشاره کردی ، (بدان که) ما ، در گذشته ، درنبردها ، روی تعداد افراد تکیه نمی کردیم ، بلکه بر یاری وکمک خداوندی حساب می کردیم (وپیروز هم می شدیم).  عمر پس از شنیدن سخنان امام ، نظر او را پسندید واز رفتن منصرف شد.  (سیره پیشوایان، ص۹۱) http://Eitaa.com/e_beman