✅پرسش: سلام من پسري هستم همش فکر مرگ و پيري ميفتم اصن نميتونم کار کنم و به کارام برسم فقط تو فکرم مياد که يه روزي پير ميشي خوشيت ميره يه روز ميميري خوشيت ميره اصن به شادي غم مشکلاني که نيومده و پيري و مرگ و.... ميفتم .وقتي پيرمردي ميبينم که از مشکلات پيري و ميگن که زود پير ميشن و ... چيکارکنم بيخيال ميگيرم خودمو هیچي به هيچي.؟ ؟؟؟ 🌸☘☘☘☘☘🌸 🌺پاسخ: سلام این یک احساس طبیعی در همه آدم هاست. همه دوست دارند همیشه جوان بمانند و هیچ وقت مرگ به سراغشان نیاید. لذا داشتن این حس به خودی خود بد نیست و بلکه خوب هم هست. تمایل داشتن به جاودانگی و همیشه ماندن را خدا در ذات ما انسان ها گذاشته است و می دانیم که کارهای خداوند همه دارای حساب و کتاب است. اگر این حس در درون ما نبود و دوست نداشتیم که برای همیشه زنده بمانیم و زندگی کنیم وعده خدا به آخرت و سرای باقی بی معنا بود. اما اینکه چرا برخی از آدم ها دائم به فکر مرگ هستند و از آن می ترسند و در مقابل برخی دیگر چنین احساسی ندارند دقیقا ناشی از همین نکته ای است که در بالا عرض کردم. عده از آدم ها تمام زندگی را به این دنیا محدود کرده اند و فکر می کنند تمام خوشی ها برای همین دنیاست و برای همین دوست ندارند هیچ وقت و به هیچ قیمتی آن را از دست بدهند. به همین خاطر هر چه سنشان بالاتر می رود و مرگ را به خود نزدیکتر می بینند ترسشان بیشتر می شود. اما افرادی که زندگی این دنیا را مقدمه زندگی جاوید در آن دنیا می دانند دیگر چنین افکاری آنها را اذیت نخواهد کرد؛ چون می دانند که دوران کهن سالی و مرگ آخر زندگی نیست؛ بلکه مرحله ای است برای رسیدن به زندگی ابدی. البته آنها هم به نوعی از مرگ می ترسند ولی ترس آنها صرفا به خاطر این است که احساس می کنند فرصت کاشت را از دست می دهند و نگران محصولی هستند که آن دنیا برداشت می کنند. این ترس به دلیل اینکه همراه با شوق رسیدن به زندگی ابدی است خیلی نگران کننده نخواهد بود. اگر شما این نگاه را در خود اصلاح کنید مشکلتان حل خواهد شد. به مرگ باید فکر کرد ولی با این نگاه که فرصت ها را برای جمع کردن توشه غنیمت بشماریم نه اینکه مرگ را پایان خوشی های این دنیا تصور کنیم. پیروز و سربلند 🏡 @e_khanevadeh 🏡