🛑 از موقعی که ماجرای پسر
#قالیباف تو فجازی پیچیده ، هی یاد اسماعیل میافتم، اون هم هی یه گوشه می نشست و هی
#نق می زد ، که واویلا و وامصیبتا ما بدبخت شدیم بیچاره شدیم ، این هم خورد و بُرد و هیچ کاری از دستمون برنمیاد و هی از این حرف ها...
استقبالش از مختار رو یادتونه؟! اون هم آخر عاقبتش...
کاش کیان و بِن کامل بودند تا یه کاری می کردند و به لشکر مختار روحیهی می دادند...
✍ابوعبیده