به اختیار خودم از اختیار افتادم
گناه کردم و از چشم یار افتادم
قساوت آمد و روزی گریه ام را برد
شبیه مُرده شدم یک کنار افتادم
فریب خورده ام از طول آرزوهایم
ز روی جهل در آن چاه تار افتادم
گناه و معصیتم آبروی من را برد
کنار اهـل دل از اعتبار افتادم
هزار شکر همیشه میان راه خطا
به دام رحمت پروردگار افتادم
هوای باده ی انگور حیدری دارم
دلیل دارد اگر که خمـار افتادم
فقیر نان حسینم، خوشم که یک عمراست
به پشت خانه ی این سفره دار افتادم
دوباره روضه ی زینب، دوباره کرب و بلا
دوباره یاد غـم آن دیار افتادم
برادرم تو نبودی یکـه و تنها
میان خنده ی چندیدن سوار افتادم
#نـوكــر_نـوشــت:
#آقــا_جـان
باز هم این دل دیوانه تو را می خواهد
دل بشکسته ز دسٺ تو عطا می خواهد
خسته ام از همه دنیا و گـرفتارانش
کرمی کن که دلـم ڪربوبلا می خواهد
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
#خامس_آل_عبا
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_احمـد_مجـدی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم