روزی رسد كه يک حرمی را بنا كنيم تا تَحتِ قُبه ی حسنی ات دعا كنيم با اولين سلام به درب ورودی ات ذكر دخول درب حـرم را نوا كنيم طفلانِ ما برای تو قُلَک شكسته اند شادند از اينكه كُلِّ حرم را طلا كنيم يک پنجره براي حــرم جور ميكنيم دردی كه بی دواست در آنجا دوا كنيم بــر رويِ قـبـــر اُمِّ بنـيـن مــادر شما آيا شود كه خانه ی سقا بنا كنيم؟ حتماً بـراي شستن قـبــر رفيعِ تو با اين گلاب چشم حرم را جلا كنيم : می شود روزی که از خون دواعش گستریم فرش قرمز در بقیع در صحن باب المجتبی افتتاحش هم به دست یوسف زهرا که تا کـربلای دیگـری گـردد برای شیعه ها سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، ( )