🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
شهید مدافع حرم #یگان_صابرین
#شهید_حسن_حسین_پور
#قسمت_2
شهید حسن حسین پور به روایت همسر
کاملا سنتی مادرشان من را خانه خاله ام دیدند ، به حسن آقا گفته بود، حسن هم گفته بود حرفی نیست به خواستگاری برویم ولی خود هم باید خوشم بیاید.
یک جلسه مادر حسن آقا تنها به خانه ما آمدند. همراه خودش عکس حسن آقا را هم آورده بود. وقتی عکس را گذاشتند روی زمین من نگاه نکردم، خجالت بیش از حد هم مانع من می شد که به عکس نگاه کنم.
چون حسن آقا یک نظامی بود و من ندیده تصمیم داشتم نه بگویم. اما آن روز به مادشان حرفی نزدم. بعد از رفتن مادر حسن آقا به مادرم گفتم : اگر تماس گرفتند که برای قرار بعدی پسرشان را بیاورند، بگو جواب دختر من نه هست. فعلا قصد ازدواج ندارد.
فردای آن روز که از مدرسه آمدم ( شغل من معلمی هست) از راه نرسیده، مادرم گفت : خانم حسن پور تماس گرفتند و قرار گذاشتند که فردا عصری با آقازاده شان تشریف بیاورند. تا شما بیشتر با هم آشنا شوید. عصبانی شدم و معترض به مادرم گفتم: من که به شما گفتم جواب من نه هست. چرا قرار و مدار گذاشتید؟ مادرم گفت : من نتوانستم جواب نه بدهم و ناراحتی بیش از حد من را که دیدند گفتند : حالا هر وقت آمدند بگو نه.
#ادامه_دارد
@ebrahimdelha 🌍
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸