.  کتاب‌پسرک‌فلافل‌فروش༆📕✦. شهیدمحمدهادی‌ذوالفقاری༆🌹✦. 🌸/🫂 لبخندی زد و گفت من رو ابراهیم صدا کنید. تو این شهر هم مشغول درس هستم. بعد خدا حافظی کرد و رفت. این اولین دیدار ما بود. شاید خیلی برخورد جالبی نبود اما بعدها آن قدر رابطه ی ما نزدیک شد که آقا هادی رازهایش را به من می گفت. مدتی بعد به مغازه ی ما رفت و آمد پیدا کرد. دوستانش می گفتند این جوان طلبه ی سخت کوشی است، اما شهریه نمی گیرد. یک بار گفتم آخه برای چی شهریه نمی گیری؟ گفت: من هنوز به اون درجه نرسیدم که از پول امام زمان (عج) استفاده کنم. گفتم خب خرجی چی کار میکنی؟ خندید و گفت: می گذرونیم..... یک روز هادی آمد و گفت: اگه کسی کار لوله کشی داشت بگو من انجام میدم، بدون هزینه فقط تو روزهای آخر هفته گفتم: مگه بلدی؟ گفت یاد گرفتم وسایل لازم برای این کار رو هم تهیه کردم. فقط پول لوله را باید بپردازند. گفتم خیلی خوبه برای اولین کار بیا خونه ی ما ساعتی بعد هادی با یک گاری آمد و سایل لوله کشی را با خودش آورده بود. خوب یادم هست که چهار شب در منزل ما کار کرد و کار لوله کشی برای آشپزخانه و حمام را به پایان رساند. در این مدت جز چند لیوان آب هیچ چیزی نخورد. هر چه به او اصرار کردیم بی فایده بود. البته بیشتر مواقع روزه بود. اما هادی یا همان که ما او را به اسم ابراهیم میشناختیم هیچ مزدی برای لوله کشی خانه ی مردم نجف نمی گرفت و هیچ چیزی هم در منزل آنها نمی خورد! رفاقت ما با ایشان بعد از ماجرای لوله کشی بیشتر شد. ...... 🦋همراهمون باشید😉 🌸|@ebrahim_babak_navid_delha .