❓آیا حدیث رفع القلم و این که در روز نهم ربیع الاول قلم از شیعیان برداشته شده است و گناهی برای ایشان نوشته نمی شود، صحیح است؟
🔻پاسخ :
اولا این حدیث در منابع اولیه و اصلی حدیثی نیامده است و از نظر بسیاری از فقه از جهت اعتبار سندی ایرادات زیادی به آن وارد است.
♦️از طرفی اگر عبارت "یوم رفع القلم"، به معنای روزی است که مردم در انجام هر گناهی آزادند چرا که گناهان در آن روز نوشته نمی شود! چنین مطلبی با اصول اعتقادات و مسلمات قرآنی و روایی در تعارض است.
لذا اگر این حدیث سندیت هم داشته باشد از نظر دلالت و معنای حقیقی، این حدیث دارای ابهام بوده و هرگز از آن اباحه و تجویز گناه کردن در آن روز فهمیده نمیشود!
⁉️آیا برداشتن تکلیف از بندگان به معنای ایجاد هرج و مرج، برخلاف شیوه اهل بیت علیهم السلام در تربیت بندگان خدا و دوستان خود نیست؟ آیا امکان دارد از بزرگوارانی که می فرمودند: «ما من نکبة یصیب العبد الا بذنب»؛ هیچ نکبتی به بنده نمی رسد، مگر به سبب گناه. چنین کلماتی صادر شود؟ چه ظلم بزرگی است که این کلمات را به کسانی نسبت دهیم، که همواره می فرمودند: به ولایت ما نتوان رسید مگر با اهل عمل بودن و دوری از گناه.
همچنان که قرآن کریم نیز با تأکید بر این مطلب می فرماید:«أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السیِّئَاتِ أَن نَّجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سوَاء مَّحْیَاهُم وَمَمَاتُهُمْ سَاء ما یحْکُمُون»(جاثیه:۲۱)؛ آیا آنان که مرتکب اعمال زشت شدند، می پندارند آنها را مانند کسانی که ایمان آورده اند و نیکوکار شده اند قرار می دهیم که زندگی و مرگشان یکسان باشد؟ چه بد داوری می کنند!
♦️علاوه بر این که چنین تفسیری از "یوم رفع القلم" با دیگر قسمت های این روایت طولانی ناسازگار است. در این روایت، روز نهم ربیع الاول را روز زهد، روز توبه، روز انابه و بازگشت به سوی خداوند، و روز تزکیۀ نفس خوانده است.
چنین صفاتی چگونه با روزی به این عنوان که هر گناهی در آن آزاد است، قابل جمع است؟!
📌منظور از "رفع القلم"
♦️در کتاب عیون اخبار الرضا(ع) روایتی به این مضمون آمده است که از شیعیان اهل بیت علیهم السلام قلم برداشته شده است. این روایت به طور مطلق آمده و محدود به نهم ربیع الاول هم نشده است.
🌹امام رضا(ع) میفرماید: از پیروان ما قلم برداشته شده است، راوى گفت: پرسیدم چگونه چنین چیزی ممکن است اى آقای من؟
فرمود: چون مأمور شده اند در دولت باطل به تقیه رفتار کنند و در این کار از ایشان پیمان گرفته شده است، مردم همه در امانند و آنان در کمال خوف و بیم بسر می برند و به خاطر ما ایشان را تکفیر مىکنند، ولى ما به خاطر آنان تکفیر نمی شویم، و آنان در راه ما کشته مى شوند، لکن ما براى ایشان کشته نمى شویم، هیچ کدام از شیعیان ما نیست که مرتکب گناهى شود مگر آنکه اندوه و غمّ او را فرو می گیرد.
چنان که گناهان او را برطرف می کند هر چند گناهانش به تعداد دانه های باران باشد، یا به تعداد ریگ و شن بیابان ها، و خارها و درخت ها، و چنانچه در امور شخصی اش مبتلا به اندوه نشود دربارۀ خانواده اش یا اموالش غمى به او خواهد رسید، و اگر در امر دنیایش غمى به او نرسد و مبتلا به مصیبتى نگردد، خواب ناراحت کننده اى بیند که آن موجب ریختن گناهان او گردد.
👌رفع قلم با توجه به این روایت، به معنای برداشته شدن عقاب از شیعیان و آن هم به خاطر سختی ها و مشقاتی است که در راه دین خدا می کشند. که همین مرارتها نشان از این دارد که آنها اهل طاعت از ولایت و بندگی خدا هستند. این معنا بسیار متفاوت است با این که بگوییم شیعیان در پاره ای از زمان آزادند که هر عملی را انجام دهند و هیچ گناهی هم برایشان نوشته نمی شود. بلکه این روایت می فرماید: احیانا شیعیان گناهانی انجام میدهند که باید به خاطر آن عقاب شوند ولی خداوند به خاطر رنج و سختی هایی که آنان در راه دین و مذهب اهل بیت علیهم السلام متحمل می شوند گناهان آنان را بخشیده تا در قیامت بدون گناه محشور شوند چنین معنایی با اصول اعتقادی هماهنگ است. یعنی چون شاکله شیعیان حقیقی، ایمان و عمل صالح است و گناهان بصورت محدود و احیانا از آنها صادر میشود، آنها با فضل الهی مورد مغفرت خدا قرار میگیرند.
👈ناگفته نماند که وقتی در روایات آمده شیعیان، این کلمه بار معنایی دقیقی دارد و اتفاقا حضرات معصومین کسانی را که درکی از تقوا ندارد و شاکله آنها بر مدار تقوا شکل نگرفته هرگز جزء پیروان و شیعیان خود محسوب نکرده در حالی که تجویز اباحه گری با مقام شیعه گری در تضاد است.
در پایان باید گفت که طبق روایات، هیچ چیزی به دشمن انسان و دشمنان دین، بیشتر از طاعت الهی ضربه نمیزند. یعنی بهترین و بلکه یگانه راه برای برائت از دشمنان، همین طاعت الهی است. هر چه طاعت و ولایت پذیری ما از معصومین بیشتر باشد بهتر و عمیق تر میتوانیم دشمنان خدا را منکوب و نقره داغ نماییم.
والله العالم