🔴 شکلگیری پاتوقهای ماشینخوابی مسافرکشهای شهرستانی که با سودای درآمد آنچنانی در اپلیکیشنهای حملونقل به تهران آمدهاند زنگ هشدار برای یک عارضه اجتماعی واقعی و پرهزینه در کف جامعه است که با خیال اشتغال آفرینی دانشبنیان نمیتوان ساده از کنارش گذشت:
♦️چند دقیقهای از ساعت ۱۰ شب نگذشته که بقیه ماشینها هم میرسند. پراید است که پشت پراید وارد گودی میشود. همه هم سفید و طوسی. مثل یک پازل مرتب دو تا آن طرف، دو تا این طرف، دو تا بالا و دو تا پایین. در عرض یکی، دو دقیقه درِ صندوق عقبها باز میشود و همه زیرانداز و تشک و بالششان را در فضای خالی محصور بین ماشینها پهن میکنند.
♦️هر کسی کنار ماشین خودش روی زیرانداز ولو میشود. خستگی ۱۴-۱۵ ساعت رانندگی بیوقفه در خیابانهای داغ تهران، در چهره تک تکشان پیداست. صالح عید قربان عروسیاش است و با همسرش حرف میزند. ایواز پولهای نقدی که از مسافرهای امروز گرفته، میشمارد، آغشین سر در کاپوت ماشین کرده و مجید به زبان ترکمنی ماجرای بحث و جدل با یکی از مسافران امروزش را برای ایلمان تعریف میکند. «میگفت کولر بزن، نزنی نمره منفی میدم»
🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا
🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش