🚩مادری گفت "بُنَیَّ" غزلی ریخت بهم و ردیف "سر" اولاد علی ریخت بهم 🚩خواهری که قد و بالای برادرهایش همه‌ی دلخوشی‌اش بود، ولی ریخت بهم 🚩گذر نحس سه‌شُعبه که به دریا افتاد ساحل چشم و دو ابروی یلی ریخت بهم 🚩نیزه ای آمد و پهلوی اذان گوی حرم وسط جلوه‌ی "خیر العملی" ریخت بهم 🚩زهر این حادثه آنقدر مذاقش تلخ است طعم شیرینی "احلی عسلی" ریخت بهم 🚩حنجری کوچک و "آنجا که عرب تیر انداخت" بار معنایی ضرب المثلی ریخت بهم 🚩بدنی ریخت بهم، پیروهنی ریخت بهم مادری گفت "بُنَیَّ" غزلی ریخت بهم... 🍃 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا 🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش