ما گاهی تب میکنیم و گاهی عامدا تب میکنیم طبیب‌جان نه اینکه فکر کنید دواهای سابق‌تان بی اثر بوده یا تجویز های پیشینتان خواصش را از دست داده‌است‌ها نه! اما ما لحظاتی عمیقا نیازمند دستی هستیم که بر سرمان کشیده شود... درست مانند همان دستی شما بر روی پیشانی ما میگذارید، تا میزان گرمای بدنمان را بسنجید و ما نیز با همان لمس کوتاه تا مدت ها قلبمان، روحمان، نفَس هایمان حتی اشک هایمان خنک می‌شود... البته این هم بی اثر نیست که... اصلا میدانید وقتی گوشی طبیبانه‌ی تان را روی قفس سینه‌ی‌ ما میگذارید این حس فوق‌العاده زیبایی است که صدای قلبمان و حتی ریتم هایش برای کسی مهم باشد..‌. طبیب‌جان اگر نامنظم بود شما خودتان را ناخشنود نکنیدهاا! ما اگر نفس میکشیم به هوا و امید دست های شماست... مرا ببخشید که عرضم طولانی شد... فقط در اخر اینکه طبیب‌جان جسارت است اما کاش شما فقط برای من بودید نه ما.. زمانی که برای ما هستید خب حق بدهید هر چند وقت یکبار تب بکنیم... تا دوباره شما دستی برسرمان بگذارید و ادامه ماجرا... @ebtehalll