واژه های درس اول عربی هفتم در قالب داستان
ساخته شده توسط هوش مصنوعی
کانال آموزش خلاق اربابی در ایتا
@eduarbabi
داستان: دو دوست در باغ
در یک روز زیبا،
وَلَد و دوستش به نام
علی به باغی رفتند که در پای
جَبَل**ی **کَبیر واقع شده بود. این باغ مملو از
شَجَر**های سبز و گلهای **وَرَد**ه بود. **هٰذِهِ باغ به قدری
جَمیلة بود که دل هر کسی را میبرد.
علی به
وَلَد گفت: نگاه کن،
تِلْکَ گلها چه قدر زیبا هستند!
وَلَد با لبخند پاسخ داد: بله،
ذٰلِکَ گل سرخ خیلی خاص است.
در گوشهای از باغ،
مَرأَة**ی نشسته بود و در حال خواندن کتابی درباره **مُجالَسَةُ الْعُلَماءِ بود. او به
وَلَد و
علی نگاه کرد و گفت: آیا شما هم
طالِب علم هستید؟
وَلَد با شوق گفت: بله، ما میخواهیم در
مَکتَبَة به مطالعه بپردازیم.
علی ادامه داد: علم در زندگی ما
فَریضَة است. باید با هم یاد بگیریم.
مَرأَة لبخند زد و گفت:
بِنت من هم
طالِبَة است و به یاد داشته باشید که علم
کَنْز بزرگی است.
در همین حین،
علی و
وَلَد تصمیم گرفتند در کنار
نافِذَة باغ بنشینند و در مورد موضوعات مختلف صحبت کنند.
علی گفت: من فکر میکنم
کُرْسیّ بهترین مکان برای نشستن است.
وَلَد با تأیید گفت: بله، اینجا
أُوسَطُها است و به ما آرامش میدهد.
آنها درباره
صِغَر و
فائِز شدن در کلاسهای خود صحبت کردند.
وَلَد گفت: خوشحالم که ما
ناجِح هستیم و همیشه تلاش میکنیم.
علی نیز با اطمینان گفت: بله،
خَیرٌ مِنْ شکست، یادگیری از اشتباهات است.
بعد از مدتی،
وَلَد به
علی گفت: چرا ما در مورد
عَداوَة و
صَداقَة صحبت نکنیم؟ این دو واژه در زندگی ما اهمیت زیادی دارند.
علی پاسخ داد: بله،
شَجَر**ها و گلها به ما یادآوری میکنند که زندگی باید پر از دوستی و درستکاری باشد.
آنها تصمیم گرفتند که این روز زیبا را با بازی کردن در باغ ادامه دهند. **علی یک
مِفتاح پیدا کرد و با آن
أولاد را به جستجوی یک
کَنْز پنهان در باغ دعوت کرد. آنها به دور از درختان، به جستجو پرداختند
در نهایت، آنها کنار یک
حَجَر بزرگ نشسته و خسته شدند.
وَلَد گفت: ما باید همیشه به یاد داشته باشیم که دوستی
أَمان و محبت در زندگی، میتواند ما را شاد کند.
این روز برای
علی و
ولَد به یاد ماندنی شد و آنها عزم کردند که همیشه دوست همدیگر باشند و در
مُجالَسَةُ الْعُلَماءِ شرکت کنند تا علم و دانش خود را افزایش دهند.
در پایان روز، آنها با **لَوْحَة**ای از خاطرات خوش، به خانه بازگشتند و با دلهای شاد و پر از امید، فردا را انتظار میکشیدند.
کانال آموزش خلاق ، اربابی در ایتا
@eduarbabi