بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
صَلَی اللهُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِالله وَ صَلَی اللهُ عَلی قَلبِ زینَب صَبور وَ لِسانَ شَکور..
کسی که غیر مصیبت ندید زینب بود
کسی که عشق از او شد پدید زینب بود
کسی که فاطمه او را به دامن از اول
برای کرب و بلا پرورید زینب بود
نُخست روز به بازار عشق آن که ز جان
مَطاعِ جور و جفا را خرید،زینب بود
برادرش به سر اکبرش شتافت ولی
کسی که زودتر از او رسید زینب بود
*مصیبت ها دید، الهی بمیرم دردناک تر از همه گمان میکنم این بود
اومد گودی قتلگاه بدن برادر را پیدا کرد، گاهی صدا میزد: "أنتَ أخی؟" آیا تو برادر منی؟ گاهی صدا میزد:"یَومٌ عَلیٰ صَدرِ المصطفیٰ یَومٌ عَلیٰ وَجهِ الثَّریٰ...." داداش یه روز رو سینۀ پیغمبر جات بود؛ یه روز رو خاک کربلا...
یک وقت دیدن لحنش عوض شدصدا میزنه:
"یا جَدّاه هذا حُسَینٌ بِالعَراء، مُقَطَّعُ الْأَعْضاءِ،مَسْلُوبُ الْعِمامَةِ وَالرِّداءِ، مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ" گفت و گفت تا به این جمله رسید یا رسول الله این همون حسینیه که زیر گلوش رومیبوسیدی... حسیـــــن..حســـــین.... جانم
این همه راه دویدم ز پی دلداده ام
به امیدی که در این دشت برادر دارم
حسین من! عزیز دلم!
تو دعا کن که کنار بدنت جان بدهم
فکر همراهی با شمر دهد آزارم
گفت: داداش!
خیز نگذار که ما را به اسیری ببرن
من که از راهی بازار شدن بیزارم
یک عبا داشتی و خرج علی اکبر شد
گو چه سان نَعش تو را از روی زمین بردارم
*حـــــسین جانم داداشم! نه زخمات یه جوریه برات ببندم عزیر دلم! نه یه سفری رفتی منتظرت باشم برگردی..
حـــــسین....حـــــسین جانم
"صَلَی اللهُ عَلَیکَ وَ عَلَی الْباکِینَ عَلَیکَ
یا ذَبیحَ الْعَطشان"
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها