#روضه_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
از حرم تا قتلگه
زینب صدا میزد حسین
دست و پا میزد حسین
زینب صدا میزد حسین
وقتی رسید ، دید نیزه ها به بدن فرو رفته ، شمشیرها بدن رو پر از زخم کرده ، ...آخ بمیرم ... گفتنش آسونه ... آقا منو ببخش ، نمیدونم چه جوری میسوزی برا این روضه ؟ الهی هیچ خواهری ، برادرش رواینطور نبینه ، ... صدا زد داداش ، حسین ، زینب اومده ... آقا نمیتونست جواب بده ، دیگه نای حرف زدن نداشت ، آقارو قسم داد ، حسین ، تورو به جدمون پبغمبر(ص) ، جواب زینب رو بده ، حضرت نمی تونست جواب بده ، یه قسمِ دیگه داد ، تورو به بابام علی جواب زینب رو بده ، حضرت نمی تونست جواب بده ، ... یه قسم داد ، ابی عبدالله به زحمت چشماش رو باز کرد ، ... صدا زد حسین ، جان مادرم فاطمه ...