طوری حجاب روی ، جرمم خدا کشیده
گویی که اصلاً از من ، معصیتی ندیده
رویی برای برگشت ، بر درگهش ندارم
از این همه خجالت ، رنگ از رُخَم پریده
نه یاد مرگ بودم ، نه فکر تنگی قبر
پس کِیْ به خود می آیم ، عمرم که سر رسیده
وقت گناه اصلاً ، از او حیا نکردم
وای از فریب نَفْس و ، از سستیِ عقیده
خواهم امان ز روزی ، که دیده ها ببینند
ظالم به آه حسرت ، دستان خود گزیده
بار خرابم اما ، در کیسه ی کریمم
ما را سوا نکرده ، زهرا خودش خریده
از کودکی به لطف ، دامان پاک مادر
قلبم به حب حیدر ، در سینه ام تپیده
پایان ندارد اصلاً ، بی تابی از فراقش
هر کس که از شراب ، صحن علی چشیده
باید بمیرم از غم ، بودند بین یثرب
هم مرتضی وحید و ، هم فاطمه وحیده
گویای لطف زهرا ، آن محور وجود است
اشکی که در عزایش ، بر گونه ام چکیده
می رفت سوی مسجد ، حق را اقامه دارد
می رفت محکم اما ، با قامت خمیده
گفتند با تمسخر ، صدیقه شاهدت کو؟!
آزرده شد ازین حرف ، صدیقه ی شهیده
ناگاه بین صحبت ، شد منقطع کلامش
انداختش به زحمت ، پهلوی ضرب دیده
یک روز هم می آید ، پیش تن حسینش
بر روی نی ببیند ، زهرا سرش بریده
پایان ظلم دنیا ، روز ظهور مهدی است
این شب ادامه دارد ، تا سر زند سپیده
#کربلایی_جناب_آقای_جاودان 🎤
#فاطمیه
🏴🥀🏴
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات