1403011909.mp3
14.86M
بانوای یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر ........ حبیب با حبیب خود، به خلوتی صفا کند ندانم از چه بی گنه، عدو به او جفا کند سرشک غربتش روان نوا زند زنای جان نهان ز چشم دشمنان، بدوستان دعا کند به پیکرش نشانه ها، یه سینه اش ترانه ها که زیر تازیانه ها، رضا رضا رضا کند به دست ها سلاسلش، زغصه سوخت حاصلش چه می شود که قاتلش زفاطمه حیا کند فتاده در ملالها، به عشق شور و حال ها در آن سیاه چالها، خدا خدا خدا کند فتاده دیگر از نوا، برو به دیدنش صبا بپرس مرغ کشته را، کی از قفس رها کند؟ بخاک بی کس سرش،کسی نبود در برش کجاست تا که دخترش، اقامه عزا کند اثر نمانده از تنش، دلا برو به دیدنش بگو عدو زگردنش، غلی که بسته واکند به هر دلیست ماتمش، شکسته کوه را غمش عجب مدار میثمش، قیامت ار بپا کند شاعر:غلامرضا سازگار شاعر: .