(شعاع نور تو هرگز شب ظلمت نخواهد دید)۳ تو آن عشقی که عاشق پای تو ذلّت نخواهد دید (به شوق پادویی روضه‌ات جمع نوکران جمع است)۲ محرم هیچکس ما را، پِیِ حاجت نخواهد دید همان خادم که کفش سینه‌زن را جفت می‌کرد شبی که جفت شد بند کفن زحمت نخواهد دید (خدایا شاکرم از این حسینی که به من دادی)۲ گمانم جز محبش بنده‌ای رحمت نخواهد دید بسوزد دخل دکانی که خرج روضه‌هایت نیست بدون نذر هیئت کاسبی برکت نخواهد دید فقط تو بین جوون و اکبرت فرقی نمی‌بینی کسی فرزند را هم‌شأن رأیت نخواهد دید اگر دست گدا ظرف غذا دیدی، حسن داده کسی ما را سَر این سفره بی‌دعوت نخواهد دید به جز روزی که بین دسته‌ها زیر عَلَم رفتم پدر دیگر مرا اینقدر با هیبت نخواهد دید لباس مشکی ما دستباف زینب کبری‌است جهان اینگونه بانویی پُر از شوکت نخواهد دید (هزاران بار کج رفتم، ولی زهرا بَرَم‌گرداند)۲ پسر از مادر خود لطف با منّت نخواهد دید