اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مصیبت سیاه پوشان استقبال از محرّم شبِ اوّل رسیده مهمانی.... قدکمان با دوصد پریشانی آمدی مادر حرم داری... روضه‌یِ قتلگاه می‌خوانی شالِ مشکی برایم آوردی نوحه‌خوانِ شهیدِ عطشانی تهِ گودال مانده یک جسم و... چند صد زخم و چند ده جانی با لگد پشت و رو شده بدنی تو خودت دیده‌ای و می‌دانی روضه‌یِ قتلگاه مکشوفه‌َست نیزه خورده به کتف و دندانی ضربه‌ها پشتِ هم پسِ سر خورد بر سرِ نیزه رفت قرآنی بدنی زیرِ سُمِّ اسبان است حرمی پخش در بیابانی آتش افتاد رویِ معجر‌ها چه‌عجیب است رسمِ مهمانی ای عزادارِ روضه‌هایِ حسین ماهِ زهرا چرا تو پنهانی؟! کاش از غصّه جان دَهم امسال وسطِ روضه در غزل‌خوانی حسین ایمانی