#ویژه_پنجم_محرم🏴
🎤•| #حاج_محمود_کریمی|•
خواهرم جون تو و جون حرم
خواهرم جون تو و دسته گل برادرم
اگه آماده شدی وقت جداییمونه
باید این بچه یتیم پیش خودت بمونه
دخترا جدا نشن از پیش مادراشون
تو گوش کسی یه وقت گوشواره جا نمونه
دل من نگرونه برادرزادمونه
میترسم خودش و بیاد به مقتل برسونه
برادرم تنها نذار خواهرتو
برادرم یکم بمون تا ببوسم حنجرتو
این که جون به لب میشه با گریه کردن تو
جایی آروم نمیشه جز روی دامن تو
هنوز هیچی نشده جون به لبش رسیده وای اگه ببینه خنجر روی گردن تو
ببینه توی مقتل پر از خون تن تو چه جوری بمونه ببینه پرپر زدن تو
ای خدا عمو جونم میخواد بره
ای خدا چیکار کنم چرا من و نمیبره
عمه جون طاقت موندن میدونی ندارم
کاش منم یه نامه داشتم که براش بیارم
کاش تو نامه بابام اسم منم میومد یا من رو ببر عمو یا که بمون کنارم
عمو جون شبیه علی اصغر فداییتو نگاه کن
یه شمشیر بده و جنگیدن منو نگاه کن
عمه جون میون میدون و ببین
عمه جون بذار برم عمو جون افتاد رو زمین
عمه تا دیر نشده بذار برم تو میدون نگا کن بالا و پایین میره شمشیر هاشون
دیگه نه میبینمش نه میشنوم صداشو صدای عمو دیگه گم شده تو صداشون
یکی از بین لشکر داره میاد با خنجر
ببین عمه بهش اب نمیدن لحظه آخر
نه تنش جا واسه نیزه داشت و نه کسی نیزه داشت به جایی بزنه
هر کی هر چی داشت تو مقتل میریخت جا نبود که دست و پایی بزنه#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
مادرش داد میزد و نگاه میکرد بدنای کم و مبهم شده رو
نتونستن آخرش جدا کنن حسن و حسین درهم شده رو