گریز بسم الله الرحمن الرحیم اللهم كن لولیك الحجه بن الحسن صلواتك علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی كل الساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسكنه ارضك طوعا تمتعه فیها طویلا دوست دارم تا جون دارم،اسم تو رو صدا كنم درد عمری دوری رو ،با دیدنت دوا كنم اگه ساكت باشی منو از حال می بری،بگو زمزمه و عمریه می گه پدرو مادرم عازم كربلان،حسین جان چرا منو اینقدر داری می سوزونی،دیگه بسه،دیگه بسه،آقا عاشقی كه گناه نیست، عمریه می بینم گوشه كنار،كوچولوهاو نوجوونها دارن زار زار گریه می كنند،اخه شما چی می دونید كربلا كجاست،حسین كیه. دوست دارم تا جون دارم،اسم تو رو صدا كنم درد عمری دوری رو ،با دیدنت دوا كنم قربونت برم ارباب بی كفن عمریه این و از زبون شماها می گم عمریه منتظرم یه روزی كربلا باشم با سراپای وجودم قبرتو نگاه كنم آقاجانم،قربون حرم قشنگت،بگم؟وصف العیشه دیگه،قربون بین الحرمینت،شما كه ندیدید هی گریه كنید،شاید امروز كربلایی بشید ،قربون پرچم سرخ حرمت،آخ بگم؟ قربون گودال قتلگاه،بگم؟قربون تل زینبیت،قربون كف العباست،قربون نهر علقمه ات، می ری كربلا،تو این كوچه پس كوچه های كربلا،توی بازار،از این كوچه به اون كوچه،می بینیم، گوشه ی یه كوچه یه پنجره ی كوچلو گذاشتن،با عربی یه چیزهایی نوشتن،یه مهتابی سبز روشنه،می پرسیم این چیه؟می گن اینجا همون جایی است كه علی اصغر رو تیر زدن،آخ ارباب ارباب،آقام آقام، حسین جان  ببین هی داریم میگیم،قربون حرم قشنگت. دوست دارم تلافیه یه عمر محبت تو رو برا تعجیل فرج تو حرمت دعا كنم یه بیت رو بگم،یاد پدر مادرا،اونهایی كه زیر خاك رفتن. من سر سفره ی تو بزرگ شدم خوب میدونی یاد بچه گی بخیر،هیئت كوچلو هامون،لخت میشدیم میرفتیم وسط كوچه دعوا می كردیم،سینه میزدیم،میگفتیم، سینه من قرمز شده،اون میگفت:سینه ی من،میگفتم من بیشتر سینه زدم اون میگفت من،دعوا میكردیم با گریه میرفتیم خونه،به مادرمون میگفتیم مادر،این جوری شده،می گفت:چرا گریه می كنید،مارو بغل میكرد،میگفت:قربونت برم،همه تون برا حسین سینه زدید،می گفت:شما حسین رو میشناسید،می گفتیم نه،می گفت:این آقا خیلی مهربونه،این آقا هركی هرجوری سینه بزنه قبول میكنه،میگفتیم:اگه اینجوریه ما دیگه دعوا نمی كنیم،جاشه این بیت رو بخونم: اولین خیمه ای كه برات زدم با چادر نماز مادرم بوده چادرهای مادرامون رو  از تو خونه می آوردیم،به هم وصل میكردیم،یه حسینیه ی كوچیك درست می كردیم. من سر سفره ی تو بزرگ شدم خوب میدونی تا دم مرگ محاله دامنت رو  رها كنم آخ من بدون حسین میمیرم،من اگه یه روز نگم حسین دیوونه میشم. بریم رفقا توی صحرای كربلا،ببینیم چی برامون نوشتن. بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ به خدا اسمی قشنگ تر از اسمت ندیدم،گفت:بغل امیرالمؤمنین علیه السلام نشسته بود،اهلبیت با هم مفاخره می كردند،امام حسین علیه السلام بچه است،عشق باباست،تو بغل بابا نشست گفت:بابا. جون بابا،بابا من از تو برترام،گفت:چه طور بابا؟ گفت(امام حسین): بابای تو كیه؟ امیرالمونین گفت:بابای من ابی طالب،امام حسین گفت: ولی بابای من تویی،امیرالمؤمنین گریه كرد،گفت:مادر تو كیه؟گفت:خوب فاطمه بنت اسد،گفت:بابا مادر من زهراست،گفت:بابا داداش تو كیه؟ گفت:خوب عقیل ،جعفر،.. گفت:بابا من یه داداش حسن دارم،دنیا دیگه مثل اون نداره،تو خواهرت كیه؟ من یه خواهر دارم اسمش زینب ِ بابا،امیرالمؤمنین گفت:آره بابا بخدا تو ازمن برتری، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ و َابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ.امام كاظم فرمود:به شیعیان ما بگید،هر وقت می خواستن مارو صدا بزنن،از همه ی القاب و كُنیه ها ،از همه ی چیزها بهتر،اونی كه دل مارو شاد میكنه،فقط به ما بگن،یابن فاطمه. چقدر مادرشون رو دوست داشتن. اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ،سلام به حبیبت،سلام به زهیرت،سلام به عون و جعفر و  عبدالله و قاسمت،سلام به علی اكبر و عباست،سلام به علی اصغرت،سلام به رقیه ات،سلام به زینبت،سلام به ربابت،حسین جان عَلَیْكُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ با همه ی وجودت،می خوای آروم بگی بلند بگی،هرجوری میگی،ولی با یه دل لرزون بگو، یا اَباعَبْدِاللَّهِ  این دل تنگم عقده ها دارد گوئیا میل كربلا دارد ای خدا مارا كربلایی كن بعد از آن مارا هرچه خواهی كن میروم بینم در كجا زینب ناله از شمر بی حیا دارد. او می دوید و من می دویدم..... لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْم