"أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ"
"بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم"
"اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً"
"وَ صِلِ اللّهُمَّ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُ، وُصْلَةً تُؤَدّى إِلى مُرافَقَةِ سَلَفِهِ"
"اَللّهُمَ سَرّحْنى عَنِ الهُمومِ وَالْغُمُومِ ووَحْشَةَ الصّدرِ وَ وَسْوَسَةِ الشَّيطان"
بر دیده ي ما ضیا بده مهدی جان
بر سینه ي ما صفا بده مهدی جان
دورِ سر مادرت بگردان چیزی
آن را صدقه به ما بده مهدی جان
"يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ"
*روزِ شهادتِ پدرِ بزرگوار شماست، اومديم بگيم:...*
تسلیت ای حجّتِ ثانی عشر، یاین الحسن
زود بود از بهر تو داغ پدر، یابن الحسن
*پنج يا شش ساله بودي داغِ بابا ديدي...*
قلبِ بابت از شرارِ زهرِ دشمن آب شد
سوخت جسم و جانش از پا تا به سر، یابن الحسن
کودک شش ساله بودی بر پدر خواندی نماز
ریختی از چشم خود، خونِ جگر، یابن الحسن
زود گَردِ بي كسي بر ماهِ رخسارت نشست
زود کردی جامه ی ماتم به بر، یابن الحسن
طفل بودی پیش چشمت چشمِ بابا بسته شد
تو نگه کردی و او زد بال و پر، یابن الحسن
*لحظاتِ آخر فرستاد دنبالِ ميوه ي دلش، زهر به نازنين بدنش وارد شده، جگر ميسوزه، لرزش به نازنين بدن افتاده، تا چشمش به مهديش