🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 دلم شد باز دلتنگ مدینه دوباره کرده آهنگ مدینه مدینه را دلم کرده بهانه که گیرد در بقیع اش آشیانه بدور از همهمه دور از خلایق نشینم در کنار قبر صادق الهی یــا الهی یــا الهی امام من ندارد بارگاهی عجب حِسِّ غریبی دارد آنجا فقط باران غم می بارد آنجا نه گنبد نه حرم نه آستانی شده مظلومیِ شان داستانی بسوز ای دل ز سوز آه صادق بنال از غربت جانکاه صادق بیا چون شمع باشیم سوگوارش بریزیم اشک ماتم بر مزارش امام محترم جانم فدایش غریب بی حرم جانم فدایش نکرده هیچ منصور احترامش شکسته حرمت شأن ومقامش دل شب حرمت او را دریدند دو دستش بسته باخودمی کشیدند همه بر مرکب اما او پیاده دل شب بین راه هی اوفتاده امام نازنینم بی بهانه میان کوچه خورده تازیانه جسارت کرده بر روح و روانش سه مرتبه نموده قصد جانش پیمبر را که تامی دید هر بار برآشفته غضبناک است وغمبار زقتل پور زهرا دست برداشت ولیکن کینه اش رادر دلش داشت سرانجام از جفا و ظلم منصور امامم کشته شد با زهر و انگور سَرایش را که آتش می کشیدند عزیزانش به هر سو می دویدند در آن دم شعله را تا دید بر در صدا زد جان به قربان تو مادر تو آنشب بین آتش چه کشیدی شنیدم پیِ حیدر می دویدی شنیدم سینه ات درشعله میسوخت تو را مسمار بر دیوار و در دوخت صدایت زآن میان واویلتا شد بیا فضه که محسن جان فدا شد علی حتی ز عمرش بود خسته نظر می کرد با دستان بسته خدا داند به حیدر چون گذشته همی دانم ز شط خون گذشته دل«مداح»به حال مرتضی سوخت که با دستان بسته دیده می دوخت 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» کانال اشعارآیینی درتمام مناسبتهاو ختم خوانی درتلگرام و ایتا👇 @aliakbar_esfandiar_madah