#شهیدانه
🌷 شهید علیاکبر نظریثابت 🌷
15 ساله بود که عازم جبهه شد. در نخستین اعزام رسمی به عنوان نیروی سپاه، جذب واحد اطلاعات عملیات شد. با سرعت مراحل پیشرفت را طی کرد و در عملیات خیبر با انتخاب و اصرار شهید مهدی زینالدین به عنوان جانشین اطلاعات عملیات مشغول کار شد؛ مجموعه لیاقتها و استعدادهای کمنظیر و شخصیت استوار و قویاش در کنار معنویت و پارسایی عجیب او، باعث شده بود علیاکبر جوان، یکی از فرماندهان برجسته، زیرک، سریعالفکر و برنامهریز به شمار آید. سرانجام این روح پرتلاطم در سن ۲۲ سالگی و در شب شانزدهم اسفند 1364 در منطقه عمومی فاو در حین اجرای عملیات والفجر8 از کالبد مطهرش پرواز کرد.جسم پاکش در گلزار علیبن جعفر قم در قطعه 9 ردیف سه شماره 345 درست در جایی که چند روز قبل از شهادت خود آن را به مادر و همسرش نشان داده بود گمنام و بینشان آرمید. آنچه در پی میآید گوشهای از کرامات مزار شهید نظری است.
✅️ مشکلگشای حاجتمندان:
مادر شهید نظری میگوید: سر مزارش نشسته و توی حال خودم بودم. جوانی با ظاهری خیلی شیک و امروزی آمد نشست کنار سنگ مزار فرزندم و شروع کرد به فاتحه خواندن! پرسید شما که هستید؟ گفتم مادر شهید هستم؛ کاری داشتید؟ گفت: من مشکلی داشتم که این شهید برایم حل کرد. گفتم: چطور مادر؟ گفت: هفته پیش به گلزار آمدم دیدم آقایی با عکس شهید اینجا نشسته است. من اصلاً علاقه و اعتقادی به شهدا، گلزار و این مسائل نداشتم. با خودم گفتم اگر این شهید مشکل مرا حل کند پس معلوم است شهیدان حساب و کتابی دارند. همان شب شهید شما با همان لباس رزم و پوتین به خوابم آمد و رو به من کرد و گفت: «چون به شهداء توسل کردی آمدم تا مشکل تو را حل کنم. برو خیالت راحت باشد که مشکل تو کاملاً حل شده و دیگر هیچ غصهای نخور.»فردای آن روز مشکلم حل شد. از آن روز تا به حال هر بار که به گلزار بیایم بر سر مزار پسر شما می آیم
♤___
#لطفاڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید
#هیأت_رزمندگان_اسلام
🆔️
@eheyat