هوالجمیل مدتی است گنجشک ها مهمان یاس های حیاط کوچک ما شده‌اند. در ساعاتی از روز صدای هیاهوی گنجشک ها بالا می گیرد و حیاط را پر از زندگی و جنب و جوش می شود. گاهی به یاد این شعر می افتم: سحر گنجشککان در جیکجیکند به تسبیح خدای لاشریکند اما بیشتر وقتی اوج هیاهوی آنهاست در آرامش و خلصه ای فرو می روم. می روم به دوردست ها میان جنگلی سرسبز و انبوه و سبز میان انبوه درختان فاصله ای افتاده مثل حیاطی کوچه و نور خورشید از میان این همه سایه ستونی از نور را به چمن های سبز و لطیفی می رساند که کف جنگل را پوشانده همه چیز در سبزی سبز درختان و درخشانی ستون نوری که از میان برگها به زمین می رسد خلاصه نمی شود که صدای لذت‌بخش گنجشک ها این فضا را بهشت گونه ای می کند که تنها یک میز در آن میان کم دارد با کمی کاغذ و مرکب و قلم و رنگ و قلمو و لذتی بی انتها از نگارش و خلق اثر گنجشک ها آرام شدند و من آرام آرام با آرامش آنها، از آن بهشت کوچک رویایی بر می گردم تا هیاهوی دیگر گنجشک ها... احسان پورنعمان درنگی بر فرهنگ https://eitaa.com/ehsankhattat