بیتهایی از حافظ نه هر که چهره برافروخت، دلبری داند نه هر که آینه سازد، سکندری داند نه هر که طرفِ کُلَه، کج نهاد و تند نشست کلاه‌داری و آیین سروری داند تو بندگی چو گدایان، به شرط مُزد مکن که دوست خود، روشِ بنده‌پروری داند غلام همت آن رندِ عافیت‌سوزم که در گداصفتی، کیمیاگری داند وفا و عهد، نکو باشد ار بیاموزی و گر نه هر که تو بینی، ستمگری داند... https://eitaa.com/joinchat/3353018433Cb6f9c7903b