کوثر زُهره بربط می زند خورشیدِ حق سرمی رسد عشـــق، سر بر می کشد دُخت پیمبـر می رسد پیک حق می خواند این پیغام درگوش نبی دشمنت ابتـر شـده، بهـر تـو کوثــر می رسد آب و آییـنــــه مهیّــــا کن که بانـــوی فــدک هدیه از درگاه حق مخصوصِ حیدر می رسد حـــق بشــــارت می دهد اُمِّ اَبیها در ره است التیــــام زخم هــای بـــدر و خیبــــر می رسد ای زن ای ریحانــه ی خوشبـــوی دنیـای بشر اُسوه می خواهی؟ بیا! زهرای اَطهَر می رسد از قُـدومِ قُدسیِ آن بــاغ ریحـــــان و ریـاح همزمان هم روزِ زن هم روزِ مــادر می رسد ای دل شبگرد «واحــد»! عشــق را معیـار باش آب هستی، عشـق ومستی، شورِ محشر می رسد 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ا. افخمی اردکانی «واحد»