🍃🌷 ﷽ 📜 کلید اسرار روزی زنی با شوهرش غذا می‌خورد . فقیری درب خانه را زد. زن بلند شد و دید که فقیر است. غذایی برداشت تا به او بدهد. شوهرش گفت: کیست ،؟ زن جواب داد،: فقیر است برایش غذا می‌برم. شوهرش مانع شد تا اینکه جر و بحثشان بالا گرفت و کارشان به طلاق کشید. سالیان سال گذشت و زن، شوهر دیگری گرفت. روزی با شوهر دومش غذا می‌خورد، که فقیری درِ خانه را زد. مرد در را باز کرد. دید که فقیری است که نیاز به غذا دارد. به خانه برگشت و گفت. : ای زن غذایی برای فقیر ببر. زن فورا بلند شد و غذا را برد. اما با چشمانی پر از اشک برگشت. شوهرش گفت چه شده ای زن. زن گفت.: این فقیر که درِ خانه آمده شوهر قبلی من است! مرد زنش را در آغوش گرفت و سپس رو به او کرد و گفت: من هم همان فقیری هستم که آن روز به در خانه شوهرت آمدم. "از بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی (ره)" هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی 👇 🌸 https://eitaa.com/eightparadise