🍃🌷 ﷽ عاقبت عجیب ✍عبدالملک پس از کشتن مصعب بن زبیر، سر وی را مقابل خود، در دارالاماره کوفه گذاشته بود، ✨ ابن عمیر به او گفت: «ای امیر مؤمنان!» من و عبیدالله بن زیاد، در این مجلس حضور داشتیم، درحالی که سر امام حسین علیه السلام مقابلش بود ✨ آن‌گاه من و مختار نشسته بودیم درحالی که سر عبیدالله بن زیاد برابرش بود ✨ سپس و من و مصعب در این مجلس بودیم، در حالی که سر مختار مقابلش بود ✨ اکنون نیز من با شما نشسته‌ام و سر مصعب مقابلمان می باشد و من از شر این مجلس به امیر پناه می‌ آورم. ✨ عبدالملک بر خود لرزید و به سرعت برخاست و دستور داد تا قصر را ویران کنند. شیخ بهایی این اتفاق را به صورت زیبایی به شعر در آورده است 👇👇 نادره مردی ز عرب هوشمند گفت به عبدالملک از روی پند زیر همین گنبد و این بارگاه روی همین مسند و این تکیه گاه بودم و دیدم بَرِ ابن زیاد آه! چه دیدم که دو چشمم مباد تازه سری چون سپر آسمان طلعت خورشید ز رویش نهان سرکه هزارش سر و افسر فدا صاحب دستار رسول خدا بود سر شاه شهیدان حسین سبط نبی فاطمه را نور عین بعد ز چندی سر آن خیره سر بُد بَرِ مختار به روی سپر بعد که مصعب سر و سردار شد دستخوش او سر مختار شد این سر مصعب به مجازات کار تا چه کند با تو دگر روزگار! (ع) @eightparadise 👇 🌸 👇      https://eitaa.com/eightparadise