🍃🌷 ﷽ مرثیه ی امام حسن عسکری علیه السلام سوختی در تب اندوه کنار پسرت فقط او بود که فهمید چه آمد به سرت تا لب خشک تو را دید کمی آب آورد که بکاهد مگر از شعله ی داغ جگرت آب نوشیدی و شد خیمه ی سقاخانه عطش ظهر دهم قاب به چشمان ترت سامرا شد قفس روح تو ای سدره نشین و شکستند در آن کنج قفس بال و پرت یاد مادر همه جا با دل تنهای تو بود لحظه ای خاطره کوچه نرفت از نظرت سالها می گذرد منتظریم ای خورشید تا دمد از افق صبر ، فروغ سحرت گره از کار فرو بسته ی ما وا نشود مگر از پرده ی غیبت به در آید پسرت 🔸کمیل کاشانی 👇 💖 @eightparadise