🍃🌷
﷽
#تلنگر_تفکر
مرغ همسایه!
آدم عجیبی بود! هر که از راه میرسید و به او چیزی میگفت، باور میکرد و سخن او را میپذیرفت. آنقدر عجیب که حتی گاه سخنانِ برخلاف علم خود را نیز میپذیرفت. اگر در دستش گوهری قیمتی بود و به او میگفتند: «این، یک گردوی کم ارزش است» میپذیرفت.
اصلاً اعتماد به نفس و خودباوری نداشت؛ بسیار زودباور و ساده بود و از اینرو هیچ ثباتی در زندگی نداشت و به راحتی در مسیر زندگی بارها و بارها تغییر مسیر میداد. آنجا که باید بایستد؛ سریع حرکت میکرد و آنجا که باید سریع میگذشت در جا میزد! و ... .
این آدم عجیب، اهل کره مریخ و یا ونوس نیست؛ این انسان، من و تو هستیم که گاه داشتههای خود را باور نداریم و مصداق «آنچه خود داشت زبیگانه تمنا میکرد» هستیم؛ همانکه «مرغ همسایه» را «غاز» میداند و غاز خود را جوجهای مردنی! ... .
امام موسی کاظم علیه السلام میفرماید:
يَا هِشَامُ لَوْ كَانَ فِي يَدِكَ جَوْزَةٌ وَ قَالَ النَّاسُ لُؤْلُؤَةٌ مَا كَانَ يَنْفَعُكَ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ آنها جَوْزَةٌ وَ لَوْ كَانَ فِي يَدِكَ لُؤْلُؤَةٌ وَ قَالَ النَّاسُ آنها جَوْزَةٌ مَا ضَرَّكَ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ آنها لُؤْلُؤَةٌ
«ای هشام! اگر در دست تو گردویی است و [همه] مردم بگویند: «گوهر است» تو را سودی نمیرساند در حال که خود میدانی آن یک گردوست؛ و اگر در دست تو گوهریست و [همه] مردم بگویند: «آن یک گردوست» به تو ضرری نمی رسد در حالی که خود می دانی یک گوهر است» (بحارالأنوار، ج١، ص١٣۶)
والهِ غرب شدن، در برابر زندگی ثروتمندان خود را بدبخت و بیچاره دیدن و ... از مصادیق این نوع نگاه غلط به زندگیست.
👇
💖
@eightparadise