. با پسر کوچیکم بودم، نزدیک غروب،سر کوچه که رسیدیم یهو ۴/۵ تا سگ بزرگ جلومون سبز شدن،داشتم سکته میکردم، همونجا نشستم رو زمین بچه‌ رو چسبوندم به خودم. به خیرگذشت وسگ‌ها ردشدن رفتن.ولی همش فکر میکنم اگه خدایی نکرده به بچه‌ام حمله میکردن چه فاجعه‌ای اتفاق میوفتاد! چرا اینارو جمع نمیکن؟ 🆔 @eittwitter گوهرشاد