🔹سرد شدن نیروی در میدان 🔻سردار ما را زده اند شهید را، نه مردم عادی حتی از سمت انقلابی ترین نیروها دیگر خیلی مطالبه انتقام مطرح نمیشود! بله محافظه کاری قتلگاه انقلاب است، چه در امور داخلی چه خارجی، وقتی سایه مصلحت بر سر همه چیز سنگینی می‌کند یک جامعه انقلابی این چنین بی حس میشود. نه فقط در مساله غزه که بگوییم چرا مثل سایر کشورها شور نیست حتی در مساله مربوط به یک نیروی خودمان اینگونه سکون و سکوت را شاهدیم! 🔻وقتی صدها هزار شکایت از طرف مردم از یک مسئول در کمیسیون اصل نود و‌‌‌...رقم میخورد و هیچ توجهی نمیشود و حتی زمزمه مجدد تایید او می آید! وقتی در موضع غزه و فلسطین وزیر خارجه جمله روز سوم جنگ را روز سیم و شصتم هم تکرار می‌کند و همه آن تهدیدها و شعارهای قبلی به تدریج ته می‌کشد اما نیروی میدان توجیه نمیشود، طبیعی است بیخیال و سرد شود. 🔻 نه فقط در شهادت حاج قاسم چندین مورد دیگر وعده انتقام سر سخت داده می‌شود و بعد اتفاق جدی رقم نمیخورد، در این موقعیت در ذهن جامعه و انقلابیون الفاظ مهم از معنا تهی میشود، طبیعی ترین نتیجه این موقعیت از سمت نیروی انقلابی در میدان است. 🔻احتمالا آنهایی که پشت صحنه هستند سر تک تک این مساله ها دلایلی ذکر کنند و در نهایت بگوییند اما مصلحت این است... نیروی میدان نه آن اطلاعات شما را دارد نه این حد از مصلحت سنجی را فهم میکند، او حس میکند روز به روز دارد آب میرود و ته میکشد و آرمان ها را مثل خود می بیند؛ احتمالا رادیکال نشود اما به بی موضعی قطعا مبتلا میشود. 🔻باید صریح گفت: جمهوری اسلامی اگر نیروهای نهضتی میدان خود را نگه ندارد، قانع نکند، گرم نگه ندارد خودش از دست خواهد رفت، این رفتن لزوما سخت و پر سروصدا نیست، اتفاقا نرم است. نهادها، نیروی های نظامی، ساختارهای عریض و طویل عامل نگه داری یک حکمرانی نیستند، حتی هسته سخت مرکزی صرفا نگه دار نیست، نیروهای نهضتی در میدان مرتبط با توده مردم هست که یک حکمرانی را را نگه می‌دارد 🔻جنگ اصلی بیش از موشک داشتن، قانع کرن ذهن این بخش از جامعه است، اگر قلب این گروه سرد شد، سوالات حل نشد و نیروی کنش کر از ایده و حس تهی شد خطر اضمحلال دور از دسترس نیست، لذا بیش از اطلاعات در پشت صحنه و داشتن موشک و...مهم است؛ نیروی میدانی باید در علن اقتدار، واکنش جدی، پاسخ به سوالات را در موضوعات داخلی و خارجی ببيند، این دیدن و حس کردن موضوعیت دارد نه طریقیت، بسیار مهم است. ✍