▪️
به بهانه اتفاقات درمانگاه قرآن و عترت و کتک زدن مطالبهگران حجاب و عفاف در تهران
یکی از علمای اهل سنت افغانستان در یک سخنرانی نقل میکرد که در زمان جمهوری اسلامی سیاستهای حکومت باعث شده بود زنان طبقه بالای شهری آنقدر وقیح شوند که در خیابانهای کابل به علما فحاشی کنند. در نتیجه این سیاستها کینهها روی کینهها جمع شد و شکافی پر از نفرت بین طبقات متدین با برج عاج نشینان کابل شکل گرفت. وقتی این کینهها فوران کرد، بساط جمهوری اسلامی برچیده شد و امارت اسلامی روی کار آمد و کار به جایی رسید که امروز باید با طالبان بر سر مسائلی مانند درس خواندن دختران چانهزنی کنند.
غرض اینکه برخی از امنیتیهای ما هم تصور میکنند با سرکوب غیرت و تعصب مذهبی در اقشار متدین و رها کردن افسار سکولارهای وحشی، دارند از ایجاد دوقطبی و شکاف در جامعه جلوگیری میکنند. اما خبر ندارند که در نتیجۀ این تحقیرها، تابوشکنیها و هتاکی به مقدسات، نه تنها جامعۀ مذهبی آمادۀ لیبرال شدن نخواهد شد، بلکه از قضا سرکنگبین صفرا خواهد فزود. فرهنگی که برای اقامۀ احکام دین حداقل دویست هزار خون داده است، با این بلواها دست از آرمانش نخواهد کشید، بلکه بیسروصدا آمادۀ انتقام خواهد شد. آگاهان و تیزبینان از هماکنون میتوانند حس کنند که خردهفرهنگی سلفی از نوع شیعی به آرامی زیر پوست جامعه در حال شکلگیری است؛ زیرا بخشی از مؤمنین به این نتیجه رسیدهاند که مسئولان از شریعت عبور کرده و عزم را جزم کردهاند تا احکام دین را به پای بندهای سند ۲۰۳۰ قربانی کنند. آقایانی که سادهلوحانه فکر میکنند با سیاستهایشان دارند جامعه را به نفع برنامههای تعدیل اقتصادی و آزادسازی، جراحی فرهنگی میکنند، باید بدانند اگر در اثر این سیاستها، بنیادگرایی و سلفیگری شیعی ظهور کند، تازه آن زمان است که شکاف و دوقطبی واقعی را لمس خواهید کرد. راهی که شما آغاز کردهاید، یعنی تحقیر شریعتمدارها و ناز و نوازش سکولارها و برهنهها، همان راهی است که قبلاً اشرف غنی و بشار اسد رفتهاند و نتیجۀ آن را هم دیدهاند و اکنون نیز بن سلمان همان راه را میرود.
غالب نیروها و مدیران امنیتی ما خالصانه جان خود را به دست گرفتهاند تا آب در دل ما تکان نخورد. اما متأسفانه در دهۀ گذشته، برای بخشی از آقایان، حجاب، از حکم الهی و واجب شرعی تبدیل شده به ابزاری برای چانهزنی با حاکمیت جهت کوتاه آمدن مقابل برنامههای تعدیل اقتصادی. و هر زمان که مطالبات اقتصادی از الیگارشها و حامیان حکومتی آنها بالا میگیرد (مثل همین روزها که کارگران مطالبه افزایش دستمزد بر اساس نرخ سبد معیشت را دارند)، هوشهای سیاه داخلی و خارجی، با طراحی یک شیطنت و غائلۀ جدید، میدان نزاع و مطالبهگری را به حوزۀ حجاب منتقل میکنند. برای برخی از آقایان، حجاب تبدیل به بیت الخلایی شده که هرگاه احساس کردند خشم و فشار روانی جامعه به حد خطرناکی رسیده، قائلهای حول محور حجاب بسازند و خشم و فشار مردم را آنجا تخلیه کنند. به این ترتیب اعتراض و خشمی که باید در موضوعاتی مانند دستمزد، تورم و گرانی، بیخانمانی و بیمسکنی تخلیه شود، در عرصههای کمخطری مانند حجاب تخلیه میشود. الحق و الانصاف هم سیاست هوشمندانهای است و کاربرد هم داشته است. اما یک موضوع این وسط فراموش میشود: آیا احکام دین خدا ملعبۀ دست ماست؟ آیا قرار است سیاست ما در خدمت احکام دین خدا باشد یا احکام دین ابزار شیطنت امنیتیهای بازنشسته و بازیچۀ سیاستبازان قدرتپرست شود؟ آیا میدانید راهبرد شکستن مداوم خط قرمزها تا عادیسازی فحشا چه خطرات بزرگی در پی دارد؟ یکی از ابتداییترین نتایج آن، همانطور که گفتیم، شکلگیری سلفیگری و بنیادگرایی است که با این دست فرمان آقایان قطعاً تا سالهای آینده تبدیل به یک خردهفرهنگ دردسرساز در جامعه ایران خواهد شد.
اگر غرض و مرض نداشته باشید، این را یک هشدار دلسوزانه تلقی میکنید، نه یک تهدید. در مقطع فعلی، فشارهای روانی غیرقابلتحملی به اقشار مذهبی وارد میشود و جان و روان آنها را فرسوده میکند. اقشار متدین علاوه بر اینکه مانند سایر اقشار فشارهای اقتصادی را تحمل میکنند، از دو ناحیۀ دیگر نیز تحت فشارند. اول اینکه این اقشار دغدغههای فرهنگی و اجتماعی دارند و از مشاهدۀ فساد و فحشا و پایمال شدن خون دویست هزار شهید، در حال مأیوس شدن و فرسوده شدن هستند. و دوم اینکه به علت پشتیبانی از نظام، از طرف دیگران متهم به حمایت از وضع موجود میشوند و باید بغضهای اقتصادی جامعه را هم تحمل کنند.
این فشارها بهزودی از جایی بیرون خواهد زد. آن روز خواب از چشم سیاستمدارهای مصلحتباز گرفته خواهد شد. اقشار متدین جامعه صبور و نجیباند، اما اگر چشمان تیزبینی داشته باشید قطعاً از همین حالا میتوانید نشانههای لبریز شدن این صبر و نجابت را ببینید. پیش از آنکه دیر شود از این مسیر خطرناک برگردید.
@madineyefazele