🌱🕊 ⭕️👈حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 🍃 مولانا شرف الدین دامغانی در سلطانیه از در مسجدی می گذشت. خادم مسجد سگی را که وارد مسجد شده بود، به باد کتک گرفته بود و می زد و سگ فریاد می کرد. مولانا در بگشود و سگ فرار کرد. خادم مسجد با مولانا به مشاجره بر آمد که چرا در را گشودی، می خواستم سگ را بسیار بزنم تا دیگر به مسجد نیاید! مولانا گفت: ای مرد معذور دار، سگ عقل ندارد و از بی عقلی به مسجد می آید، ما را بزن که عقل داریم و درونمان از او نجس تر و آلوده تر است... لینگ @ekhteyari ۰۹۱۲۲۵۲۳۶۰۷ لینک کانال توبندگی چوگدایان به شرط مزد مکن که دوست خودروش بنده پروری داند‍‌ ۰۹۱۲۲۵۲۳۶۰۷       دائمی ۰۹۳۸۱۴۷۴۰۳۶             اینترنت https://t.me/ekhteyari1234 پیج اینستا گرام حقیر    👇👇👇👇 https://instagram.com/stories/_ekhteyari/2633117093569198400?utm_medium=share_sheet