الا یا ایها المهدى، مدام الوصل ناولها که در دوران هجرانت بسى افتاد مشکل‌ها صبا از نکهت کویت نسیمى سوى ما آورد ز سوز شعله شوقت چه تاب افتاد در دل‌ها چو نور مهر تو تابید در دل‌هاى مشتاقان ز خود آهنگ حق کردند و بربستند محمل‌ها  دل بى‌بهره از مهرت، حقیقت را کجا یابد حق از آیینه رویت، تجلى کرد بر دل‌ها  شب تاریک و بیم موج و گردابى چنین هایل ز غرقاب فراق خود رهى بنما به ساحل‌ها اگر دانستمى کویت، به سر مى‌آمدم سویت خوشا گر بودمى آگه، ز راه و رسم منزلها @elalla