▪️آمده بود قم برای زیارت، درب حرم بسته بود. به خادم‌ها اصرار کرد. قبول نکردند. گفت: لااقل این پول را بیندازید داخل ضریح. خادمی پول را گرفت. سرکشیک از راه رسید. گفت: از زائرها پول می‌گیری؟! اخراج! بعد هم به خادم سیلی زد. همان شب سرکشیک خواب عجیبی دید... 🔘 حکایت عجیبی از عنایت حضرت زهرا به حرم حضرت معصومه سلام الله علیهما 👇 https://eitaa.com/elteja_tales/269 ▪️کانال قصه‌های مهدوی👇 @Elteja_tales ▪️کانال اصلی التجا👇 @Elteja