▪️روی رفتن به خانه نداشت. دستش خالی بود. مرد غریبه‌ای همراهش شد. از حالش پرسید. گفت: دستم تنگ است. مرد غریبه گفت: برو به فلان نشانی. از صاحبخانه بخواه، آن کیسه اشرفی که فلان جای خانه گذاشته به تو بدهد! بگو سفارش سید مهدی است. این را گفت و غیب شد! مرد حیرت‌زده شد. خواب بود یا بیداری؟ نکند خیال بود؟!... 🔘 داستان جالبی از همسفر شدن مردی نیازمند با امام زمان علیه‌السلام.👇 https://eitaa.com/elteja_tales/332 👈 عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales