🔸نصفهشب بیخوابی به سرش زد.
آمد داخل حیاط مدرسه.
یکدفعه صحنه عجیبی دید:
اتاق خادم مدرسه غرق نور، مثل خورشید!
رفت پشت درِ اتاق.
فالگوش ایستاد.
خادم داشت با کسی حرف میزد.
صدا قطع شد.
نور اتاق هم رفت.
پرید داخل اتاق.
پرسید:
راستش را بگو، چه کسی اینجا بود؟...
🔸خدمتکاری که امام زمان علیهالسلام به سراغش آمد 👇https://eitaa.com/elteja_tales/346#داستان_تشرف
👈عضویت در قصه های مهدوی@Elteja_tales