🔸دعوایشان بالا گرفته بود. هیچ‌کدام کوتاه نمی‌آمدند. بحث سر این بود: حق با علی علیه‌السلام بود یا ابوبکر؟ عالِم سنّی گفت: " اصلا نه حرف من، نه حرف تو. آن در را ببین. از اولین کسی که آمد، می‌پرسیم. هر چه گفت می‌پذیریم. قبول؟!" عالِم شیعه قبول کرد. ته دلش اما نگران بود. اهل آن شهر همه اهل سنّت بودند. در دلش به امام زمان متوسّل شد. چند دقیقه گذشت. مردی وارد شد... 👈 شعری که امام زمان علیه السلام در دفاع از مولا امیرالمومنین علیه‌السلام خواند 👇 https://eitaa.com/elteja_tales/326 👈 عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales