▪️از سفر مدینه برگشته بود.
سرزنشهای زنش شروع شد:
این همه میروی دیدن زینالعابدین علیه السلام،
این همه برایش هدیه میبری،
شد یکبار برایت جبران کند؟!...
👈 سال بعد دوباره رفت دیدن امام،
شنید:
همسرت سرزنشت کرد؟!
سرش را پایین انداخت.
وقت آن بود که امام معجزهای نشانش دهد.
فرمود تشتی از آب بیاورند...
▫️این حکایت جذاب را اینجا بشنوید👇
https://eitaa.com/elteja_tales/359#حکایت#معرفت_حضرت#امام_سجاد_علیه_السلام👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales