داستان جزایر سه‌گانه ✍ عماد دولت‌آبادی وقتی قاجارها توی ایران به قدرت می‌رسن، در همسایگی ایران بین سه تا قدرت درگیری هست. انگلستان، روسیه و فرانسه با هم دعوا دارن؛ که مستعمره‌ی هند مال کی باشه. و می‌خواستن از طریق خلیج فارس به هند حمله کنن. برای همین انگلیسی‌ها تصمیم می‌گیرن خلیج فارس رو تحت کنترل خودشون بگیرن. یهو از سال 1255 یعنی از 150 سال پیش یه زمزمه‌هایی رو شروع می‌کنن که این سه تا جزیره مال ایران نیست و بعد جزایر خلیج فارس رو اشغال می‌کنن. از زمان جزایر جنوبی ایران تحت تصرف انگلستان قرار می‌گیره ولی هیچ‌وقت، هیچ کدم از دولت‌های ایران تجزیه‌ی این جزایر رو از ایران نمی‌پذیرن. تا می‌رسیم به سال 1350. یعنی هفت سال قبل از انقلاب. یه توافقی بین محمدرضاشاه و انجام میشه. قرار میشه ایران، استقلال بحرین رو به رسمیت بشناسه و در مقابل اون سه تا جزیره‌ای که متعلق به خود ما بود؛ بهمون پس داده بشه. به عبارتی یه چیزی که از خودمون بود یعنی بحرین رو دادیم و یه چیزی که باز از خودمون بود یعنی سه‌گانه رو پس گرفتیم. حتی پدر محمدرضا هم از حق ایران بر جزایر چشم‌پوشی نکرد. به چشم یه دردسر به قضیه‌ی بحرین و جزایر نگاه می‌کرد و می‌خواست شر این دردسر کنده بشه. محمدرضا گفت: «چون ذخایر مروارید بحرین تموم شده، این جزیره برامون بی‌اهمیته دیگه»، هویدا نخست وزیر وقت هم گفت: «بحرین دخترمون بود؛ شوهرش دادیم». و به این شکل بخشی از ایران رو دادیم و بخشی از ایران رو پس گرفتیم. اگر اون‌روز استقلال بحرین رو به رسمیت نمی‌شناخت؛ امروز بجای اینکه اماراتی‌ها یه ادعای واهی روی جزایر ایرانی مطرح کنن، ما می‌تونستیم یه ادعای حقوقی قوی روی بحرین داشته باشیم. اما حالا برعکس شده. منبع: اینجا تصویر جزایر سه‌گانه روی نقشه (اینجا) عماد دولت‌آبادی | بفرمایین اینجا👇 http://eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11