شبی که شعله زد و آشیانه را سوزاند @emam8com شبی که شعله زد و آشیانه را سوزاند دری که سوخت دل اهل خانه را سوزاند نگاه نحس حسودان بدنظر آخر خوشی زندگی عاشقانه را سوزاند برای خنده ی مولا ، بهانه زهرا بود بهانه گیر خلافت بهانه را سوزاند همین که چادر او گر گرفت در آتش تمام چشم و سر و کتف و شانه را سوزاند نشد که غنچه ی حیدر به بار بنشیند گلی که سوخت شرارش جوانه را سوزاند صدای ناله ی فضه خذینی اش حتی گمان کنم که دل تازیانه را سوزاند محمدجواد امامی شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/60567/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl