زمزمه وفات حضرت ام کلثوم(س) -(کوچکتر از همه من بودم...) @emam8com کوچکتر از همه من بودم روزی که توی خونمون مادرم و زدن توو کوچه زیر آسمون مادرم و زدن جلو چشای باغبون مادرم و زدن خونه ی ما و دعوا / باورم نمی شد طناب و دست بابا / باورم نمی شد مادرم با بار شیشه / پشت در که افتاد روی چادرش رد پا / باورم نمی شد کوچک تر از همه من بودم یادمه که درد می‌کشید شبا نمی خوابید غربت بابام و که دید شبا نمی خوابید اون که شبونه پر کشید شبا نمی خوابید ما ها رو تنها گذاشت / باورم نمی شد بابام کفن که برداشت / باورم نمی شد بندهای کفن که وا شد / ما همه دویدیم بازوهاش هنوز ورم داشت / باورم نمی شد شاعر: 🔊 دانلود سبک 👇👇👇 https://emam8.com/upload/sabks/99/11/70176_13991123224028_1359854.mp3 این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/70176/ کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇 http://em8.ir/dl